به نام خدای بخشنده و مهربان
آن گاه خداوند زاغى را برانگیخت که زمین را براى پنهان ساختن چیزى مى کاوید ، تا به قابیل نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان سازد . قابیل گفت : اى واى ! آیا ناتوان بودم که مانند این زاغ باشم و جسد برادرم را پنهان کنم و مدّت ها سرگردان نباشم ؟ پس چون ناتوانى خویش را دریافت کشتن برادر را به سود خود ندانست و از زمره پشیمانان گردید . ( 31 )
به نام خدای بخشنده و مهربان
خدا فرمود : اینک چنین مقرر کردیم که بنى اسرائیل مدت چهل سال از ورود به آن سرزمین محروم باشند . آنان در طول این مدت بر روى زمین سرگردان خواهند بود ; نه چون شهرنشینان در شهرى استقرار مى یابند و نه چون صحرانشینان در بیابان زندگى مى گذرانند . این کیفر آنان است ، پس بر این تمردپیشگان از این که کیفر الهى را مى چشند اندوه مخور . ( 26 )
اى پیامبر ، براى این یهودیان و مسیحیانى که بر تو رشک مى برند ، داستان واقعى دو پسر آدم ، هابیل و قابیل را نقل کن ، که هر کدام چیزى را براى تقرّب به درگاه خدا تقدیم نمودند ، ولى تنها از یکى از آنها پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد . قابیل که هدیه اش قبول نشد به هابیل گفت : حتماً تو را خواهم کشت . هابیل گفت : خداوند تنها از تقواپیشگان مى پذیرد . ( 27 )
اگر
تو دست خود را به سوى من بگشایى تا مرا بکشى ، قطعاً من دست خود را به سوى
تو نمى گشایم تا تو را بکشم ، زیرا من از خدا که پروردگار جهانیان است مى
ترسم . ( 28 )
من مى خواهم که تو گناه من و گناه خودت را بر دوش گیرى و از همدمان آتش گردى ، و سزاى ستمگران این است . ( 29 )
سرانجام نفْس قابیل در کشتن برادرش رام وى گردید پس ، او را به قتل رسانید و از زیانکاران گردید . ( 30 )
به نام خدای بخشنده و مهربان
اى قوم من ، به این سرزمین مقدس که خداوند سکونت در آن را براى شما مقرر کرده است درآیید و در پیکار با دشمنان به عقب بازنگردید و نگریزید که زیانکار باز خواهید گشت . ( 21 )
گفتند : اى موسى ، در آن جا مردمى زورمند و سلطه گر وجود دارند ، و ما هرگز وارد آن جا نمى شویم تا آنها از آن جا خارج شوند ; اگر آنها خارج شدند ما وارد خواهیم شد . ( 22 )
دو
مرد از کسانى که از مخالفت با خدا و پیامبرش بیمناک بودند و خدا نعمت
ولایت خود را به آن دو ارزانى داشته بود به قوم موسى گفتند : از آن دروازه
بر آنان درآیید که اگر از آن جا وارد شوید قطعاً پیروز خواهید شد ، و اگر
ایمان دارید فقط بر خدا توکل کنید . ( 23 )
گفتند : اى موسى ، ما تا آنان در آن سرزمین اند هرگز وارد آن جا نمى شویم ، پس تو و پروردگارت بروید و با آنان بجنگید که ما همین جا نشسته ایم . ( 24 )
موسى گفت : پروردگارا ، من براى انجام دادن فرمان تو ، فقط اختیار خودم را دارم و برادرم هارون نیز تنها اختیار خودش را دارد ، پس میان ما و این مردم تمردپیشه داورى کن و ما را در انجام فرمان خود یارى رسان . ( 25 )
به نام خدای بخشنده و مهربان
خداوند به وسیله آن ، کسانى را که خشنودى او را دنبال مى کنند به راه هاى سلامت که تأمین کننده نیکبختى آنهاست رهنمون مى شود ، و آنان را در پرتو علم خود از تاریکى ها بیرون مى آورد و به سوى روشنایى مى برد و به راهى راست هدایتشان مى کند . ( 16 )
قطعاً کسانى که گفتند : خداوند همان مسیح پسر مریم است ، کافر شدند . به آنان بگو : اگر خدا بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه کسانى را که در روى زمینند یکسره نابود کند ، چه کسى در برابر خدا ، مالک و صاحب اختیار چیزى است که بتواند با آن بر اراده خدا حاکم شود ؟ و حال آن که فرمانروایى آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ خداست ، چرا که آنچه بخواهد مى آفریند ، و خدا بر هر کارى تواناست . ( 17 )
و یهودیان و مسیحیان گفتند : ما پسران خدا و دوستان اوییم . بگو : پس چرا شما را به سبب گناهانتان عذاب مى کند ؟ شما نزد خدا امتیازى ندارید بلکه مانند دیگران در زمره کسانى هستید که او آفریده است . هر که را بخواهد مى آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مى کند ، و هیچ چیز و هیچ کس نمى تواند مانع او باشد ، زیرا فرمانروایى آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ خداست و بازگشت همگان فقط به سوى اوست . ( 18 )
اى اهل کتاب ، فرستاده ما محمد پس از مدتى که پیامبرى مبعوث نشده بود ، به سوى شما آمد . او آنچه را که در دین خود بدان نیازمندید براى شما بیان مى کند تا اگر گمراه گشتید نگویید : مژده رسان و هشداردهنده اى براى ما نیامد اینک پیامبرى مژده رسان و هشداردهنده به سویتان آمده است ، و خدا بر هر کارى تواناست . ( 19 )
و یاد کن هنگامى را که موسى به قوم خود گفت : اى قوم من ، نعمت هایى را که خدا به شما داده است به یاد آورید ، آن گاه که در میان شما پیامبرانى قرار داد و شما را از تحت سلطه دیگران بیرون آورد و به شما استقلال بخشید و چیزهایى ( نعمت ها و معجزاتى ) به شما داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود . ( 20 )